گفت و گو : علي البرزي
اعتصاب روزنامهنگاران در سال ?? يکي از حرکتهاي خودجوش توسط تعدادي از روزنامه نگاران در سال ?? بود، متأسفانه پس از گذشت ?? سال تعداد زيادي از روزنامهنگاران و کارکنان مطبوعات آن زمان از دنيا رفتهاند، بدون اينکه حرفها و خاطراتي از روزهاي اعتصاب آنها براي نسل جوان امروز باقي مانده باشد.
حسين مهديان يکي از افرادي است که در سال?? در جمع روزنامه نگاران اعتصاب کننده حضورداشته و از آن روزها خاطرات فراواني دارد. مهديان از اواخرسال?? و در دوران پر التهاب انقلاب مدير مسئولي روزنامه کيهان را بر عهده داشته است، براي شنيدن ناگفته هايي از ماجراي اعتصاب روزنامه نگاران ساعتي در دفتر کارش با وي همکلام شدهايم.
*********************************************
*آقاي مهديان شما يکي از اعضاي کميته حمايت از اعتصاب روزنامهنگاران در سال ?? بوديد، اين کميته چگونه تشکيل شد و چه اهدافي را دنبال ميکرد؟
اعتصاب سراسري کارکنان روزنامهها و مطبوعات درتاريخ ?? آبان سال ?? به علت تهديد و سانسور، و بازداشت تعداد زيادي از خبرنگاران و روزنامه نگاران آغاز شد و حدود?? روز ادامه داشت. زماني که ازهاري به عنوان نخستوزير انتخاب شد بلافاصله دستورداد که از انتشار سه روزنامه کيهان، اطلاعات و آيندگان که درآن زمان در تهران منتشر ميشدند جلوگيري شود و حتي دفاتر اين روزنامهها پلمب شدند.
پس از اين اقدام رژيم، تعدادي از روزنامهنگاران درسراسر کشور در اعتراض به اين وضعيت دست به اعتصاب سراسري زدند، همان روزهاي اول اعتصاب، زندگي تعدادي ازکارکنان و حقوق بگيران مطبوعات فلج شد و نيازمند به کمک و مساعدت براي گذراندن زندگي شدند.
به همين دليل با کمک تعدادي ازدوستان کميتهاي تحت عنوان کميته حمايت از اعتصاب روزنامهنگاران تشکيل داديم و روزهايي از هفته درسنديکاي روزنامهنگاران در خيابان فرصت که در حقيقت نقش انجمن صنفي روزنامهنگاران را برعهده داشت، به طور منظم و هفتگي جلسه اي با کارکنان و روزنامهنگاران در اعتصاب برگزار شد.
پس از مدتي توانستيم کمکهاي مردمي زيادي را براي تعدادي ازروزنامهنگاران و کارکنان حقوق بگير مطبوعات جمعآوري کنيم.
*اين کمکها از چه طريقي جمعآوري وچگونه به اعتصاب کنندگان پرداخت ميشد؟
يکي از طرحهايي که براي جذب مشارکتهاي مردمي انجام شد، توزيع برگههاي کمک ??? توماني در بين مردم و در مساجد بود که اين اقدام با استقبال مردم مواجه شد.
پس ازجمع آوري کمکها آنها را به صورت مخفيانه براي حفظ آبروي افراد دراختيارشان قرار مي گرفت.
*اين اعتصاب پس از ?? روز چگونه شکسته شد؟
در آن روزها به شدت نيازمند اطلاعرساني و انتقال اخبار و اطلاعات حوادث انقلاب به مردم بوديم و به همين دليل در جلسهاي که با مديران مسؤول روزنامهها برگزار شد، به نتيجه رسيديم که به اعتصابات پايان دهيم.
در آن جلسه مديران مسؤول روزنامههاي کيهان، اطلاعات و آيندگان به همراه شهيد مطهري و مرحوم فلسفي و آقاي رئيسي و موسوي اردبيلي حضورداشتند.
*اما در آن روزها جو حاکم بر مطبوعات به طرفداري از رژيم پهلوي بود، براي مقابله با اين جو چه اقدامي انجام داديد؟
در همان جلسهاي که مديران مسؤول مطبوعات آن زمان حضور داشتند، شهيد مطهري تنها شخصي بود که با زبان ژورناليستي و زبان خودشان با روزنامهنگاران صحبت کرد و تا جايي که امکان داشت، رسالت مبارزات و اهداف انقلاب را براي آنها تشريح کرد.
بعدها هم با برگزاري جلسات مختلف براي روزنامهنگاران آن زمان به دنبال آگاهسازي آنها نسبت به اهداف نهضت بوديم.
*به صحبتهاي شهيد مطهري اشاره داشتيد، شهيد مطهري تا چه ميزان با مطبوعات و رسانهها آشنايي داشتند؟
شهيد مطهري در آن زمان اشراف کاملي به وضعيت مطبوعاتي کشور داشت، حتي در يک مورد هم در مجله زن روز آن زمان مقالهاي به چاپ رسيد که اين مقاله و تحريفات آن در رابطه با حقوق زنان مورد اعتراض شديد شهيد مطهري قرارگرفت و بلافاصله در سلسله مقالاتي تحت عنوان جايگاه زن به بررسي مقام والا و ارزشهاي زنان در جامعه پرداختند.
شهيد مطهري بسيارعلاقهمند بود که مقالاتش در همان مجله زن روز که آن مقاله توهينآميز را درج کرده به چاپ برسد، چرا که معتقد بود بهترين روش مقابله و ارائه پاسخ منطقي به نويسندگان مقالات توهين آميز درج مطالب مفيد درهمان مجلات است.
نکته قابل توجه در اين موضوع ديد وسيع شهيد مطهري نسبت به رسانه و جايگاه آن درجامعه است، سلسله مقالات مطهري دررابطه با حقوق زن درهمان مجله زن روز در?? شماره مجله زن روز منتشر شد و چند سال بعد هم به صورت يک کتاب جامع به چاپ رسيد که امروزه در اختيار علاقهمندان است.
*انتشار مطبوعات درسال ?? بعد از اعتصابات با پيام حضرت امام (ره) همراه بود، اين پيام چگونه منتشر شد؟
همزمان با آغاز به کار مطبوعات و پايان اعتصابات من به شهيد مطهري گفتم که در اين شرايط بهتر است آغاز به کار مجدد روزنامهها با پيام امام(ره) همراه باشد.
شهيد مطهري يا اين موضوع موافقت کرد و درخواست پيام ازطريق مرحوم فردوسيپور به حضرت امام (ره) در پاريس اعلام شد، روز بعد هم پيام امام (ره) ا به صورت تلفني براي من خواندند و درهمان لحظه هم من اين پيام را براي تمام مطبوعات ارسال کردم.
روز بعد هم اين پيام تيتر اول تمامي روزنامهها شد و سرانجام روزنامهها در?? دي ماه ?? پس از يک دوره اعتصاب منتشر شد.
حضرت امام(ره) را در آن پيام تاريخي خطاب به روزنامهنگاران فرمودند: «ازمتصديان مطبوعات محترم که زير بار سانسور ديکتاتوري نرفتند، تشکر ميکنم و اکنون که دولت غيرقانوني جديد مدعي برداشت سانسور است آقايان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بيرون آيند تا تکليف ملت با دولت غيرقانوني روشن شود.»
*مدير مسئولي روزنامه کيهان در سال ?? و در شرايط ملتهب کشوربعد از انقلاب بر عهده شما بود، درروزهاي اول با چه مشکلاتي مواجه بوديد؟
در ابتدا قرارنبود که من مدير مسئول اين روزنامه را برعهده بگيرم و فقط براي سرو سامان دادن به وضعيت آن زمان روزنامه کيهان اين مسؤوليت راپذيرفتم، در روزهاي اول به دليل اعتصاب تعدادي از کارکنان و خروج برخي ازکارکنان از کشور با مشکل جدي کمبود نيرو مواجه بوديم.
تهيه کاغذ و مواد اوليه به دليل قراردادهاي قبل از انقلاب و رفتن تعدادي از افراد بسيار مشکل و به سختي انجام ميشد تا زماني که من با يکي از تجار معروف کاغذ ديداري داشتم و در آن ديدار با اين فرد توافق کرديم که در قبال تهيه کاغذ و مواد اوليه مبلغي به عنوان حق قرارداد به اين فرد داده شود.
چند ماه که از انتشار روزنامه و پيروزي انقلاب گذشت، شهيد عراقي به عنوان مدير مالي کيهان منصوب شد و از همان روزهاي اول انتصاب در روزنامه با هم اقدام به پاکسازي عوامل نفوذي در تحريريه و بخشهاي فني روزنامه کرديم.
*روزنامهنگاران و کارکنان روزنامه کيهان در آن زمان بيشتر از چه طيف و جريان سياسي بودند؟
درروزهاي اول بعد از پيروزي تعدادي از افراد تودهاي و کمونيست در روزنامه کيهان نفوذ کرده بودند که اين افراد به دنبال رسيدن به اهداف خودشان و واردآوردن ضربه به انقلاب نوپاي مردم ايران بودند. اما پس از حضور شهيد عراقي و تسويه حساب با اين افراد درحقيقت يک پاکسازي سراسري در روزنامه انجام شد.
*تا چه زماني به عنوان مدير مسؤول روزنامه کيهان مشغول فعاليت بوديد؟
من در سال ?? پس از از انقلاب مدير مسئولي اين روزنامه را بر عهده داشتم و به مدت يک سال و نيم اين مسؤوليت بر عهده من بود و پس از من هم دکتر يزدي از طرف حضرت امام (ره) به عنوان مدير مسؤول منصوب شدند.
*شما در سال ?? همراه با شهيد عراقي مورد سوءقصد قرار گرفتيد، در آن روز به همراه شهيد عراقي به کجا ميرفتيد و چه فعاليتي انجام ميداديد؟
اين حادثه براي من به واقع يک معجزه بود و نميدانم که تقدير الهي چه بود که من بايد ميماندم، ساعت هفت و بيست دقيقه چهارم شهريور سال ?? بود که شهيد عراقي به منزل ما آمد وبعد ازساعتي با هم به قصد رفتن به روزنامه کيهان از منزل خارج شديم، شهيد عراقي درآن زمان مديرمالي روزنامه کيهان بود و يک پيکان داشت و درآن روز پشت فرمان نشست و من هم در کنارشان و در صندلي عقب هم حسام پسرشان و يک محافظ نشسته بودند.
خانه ما درانتهاي يک کوچه بن بست قرارداشت و زماني که قصد ورود به کوچه اصلي را داشتيم، سه نفر از همان گروهي که اقدام به ترور شهيد مطهري، مفتح و قرني کرده بودند، در نقاط مختلف پيادهرو و خيابان مستقر شده بودند به صورتي که بعدها که اطلاعات بيشتري از اين افراد به دست آمد، تمامي اين افراد در آن روز به سلاح يوزي مجهز بودند و يکي از آنها بر روي موتوسيکلت، يکي در گوشه پياده رو و ديگري هم در روبهروي کوچه حرکت ما را کنترل ميکرد.
زماني که اتومبيل وارد کوچه اصلي شد، يکي از اين افراد از طرفي که من نشسته بودم، به سمت ما شليک کرد و سه گلوله به من اصابت کرد، دو گلوله به کتف و يکي به دستم خورد.
در حقيقت من سپر شهيد عراقي شدم، اما نميدانم که چه تقديري بود که اين مبارز انقلابي به مقام شهادت نائل شود و من لياقت شهادت نداشته باشم. جراحي که من را عمل کرد بعدها به من گفت که اگر گلولهها نيم ميليمتر جا به جا اصابت کرده بود شما هم اينجا نبوديد، چه تدبيري در حکمت الهي بوده که من از آن حادثه جان به در ببرم فقط خداوند ميداند.
شبي که من به دليل آسيبهاي ترور در بيمارستان ايرانمهر بستري شده بودم، شهيد بهشتي به ملاقاتم آمد و در همان بيمارستان يکي از سخنان به يادماندني و خاطرهانگيز را از زبان اين شهيد بزرگوار شنيدم، شهيد بهشتي در آن روز گفت: تازه در اول راه هستيم و بايد کمربندها را محکم ببنديم. بيان اين جمله ديد وسيع شهيد بهشتي را نسبت به موضوعات روز نشان ميداد که در آن روز وقايع آينده و سختيهاي انقلاب را پيشبيني کرده بود.
روز بعد از ترور هم تمامي روزنامهها اخبار اين حادثه را پوشش دادند و درروزنامه کيهان خبري تحت عنوان ترور مديران کيهان منتشر شد، راديو هم برنامههاي معمولي خود را قطع کرد و اين خبر را چندين بار پخش کرد، امام خميني(ره) هم در پيامي شهيد عراقي را به اندازه ?? نفر مبارز دانستند و به شخصه در مراسم تشييع جنازه اين مبارز انقلابي در قم حضور داشتند، عراقي تنها شهيدي بود که امام(ره) به شخصه در مراسم تشييع جنازهاش شرکت کرد.
*اين حادثه در کدام خيابان اتفاق افتاد؟
خيابان ناطق نوري، درکوچه بن بستي به نام رامين اين اتفاق افتاد که هنوزهم بعد از ?? سال خانه ما درهمان کوچه قرار دارد.
*سال ?? مدتي در زندان بوديد، در آن زمان به چه علت دستگير شديد؟
در يک برهه زماني در سال ?? به صورت ناگهاني ساواک و دستگاه امنيتي رژيم تعدادي از وعاظ و سخنرانان و مبارزان را دستگير کرد. يک روز مأموران بدون اطلاع قبلي وارد خانه شدند و بعد از بازرسي خانه و دستگيري، من را مستقيم به زندان قزل قلعه منتقل کردند و در زندان هم شانزده روز در انفرادي بودم.
اين شانزده روز يکي ازسختترين و درعين حال بهترين دوران زندگي من بود، آن روزها کتابچه کوچکي تحت عنوان حجربن عدي توسط زندانيان بندعمومي براي من فرستاده شد که درآن کتاب به دوران سختيها و شکنجههاي حجربن عدي اشاره شده بود، سحرهاي زندان انفرادي ومطالعه اين کتاب ازبهترين خاطرات عمر من است.
در آن روزها آقاي خزعلي هم در سلول کناري من بودند، رژيم براي اينکه آقاي خزعلي را مورد اذيت و آزار قرار دهد، يک زنداني کمونيسم تودهاي رابه عنوان هم سلولي ايشان قرارداده بود.
پس از?? سال دلم ميخواهد يکبار هم از آن سلول انفرادي و از زندان قزل قلعه بازديد داشته باشم، به نظر من مسؤولان ميتوانستند زندان قزل قلعه را که در زمان قبل از انقلاب شاهد حضورتعداد زيادي از مبارزان بود را بهتر از اين نگهداري کند و حتي ميتوانستيم اين زندان را به موزهاي براي بازديد علاقهمندان به ويژه جوانان تبديل کنيم.
*همزمان با دستگيري شما، در زندان قزل قلعه چه افرادي حضور داشتند؟
زماني که در سلول انفرادي بودم آقاي خزعلي در سلول مجاور من بود و بعد از انتقال به بند عمومي با آقاي رباني، عزت الله سحابي، لاهوتي و داريوش فروهر حضور داشتند. چندين بار هم از من بازجوييهاي مختلفي به عمل آمد که علاوه بر ساواک، سازمانهاي ديگري هم اقدام به بازجويي از زندانيان ميکردند.